نشست دگرديسى‌هاى فكر دينى در جامعه اهل سنت و نسبت آن با شرایط اجتماعی ایران با سخنرانی جلیل بهرامی‌نیا و لقمان ستوده از اعضای شورای مرکزی جماعت روز یک‌شنبه ۸دی‌ماه ۹۸ در دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

در این نشست که به همت گروه دین انجمن جامعه‌شناسی ایران تدارک یافته بود، عمادالدین باقی مدیر این گروه به‌ضرورت شناخت باور‌های دینی و مذهبی در مناطق متفاوت، به‌ویژه از نگاه اهل‌سنت اشاره کرد و گفت: «علاوه بر نظریه‌پردازان درون دینی، برخی از روانشناسان و جامعه‌شناسان درصددند که اثبات کنند که دین امری فطری است، اما نگاه یک جامعه‌شناس دین این است که دین بیشتر تحت تأثیر شرایط اجتماعی قرار می‌گیرد. برای همین نمی‌توان برای یک دین در هر جغرافیایی یک نسخه واحدی پیچید. بر همین اساس اسلام در مناطق مختلف جهان و حتی در استان‌های داخل ایران، در سیستان و بلوچستان، کردستان، تهران و... متفاوت است. به عبارتی تاریخ و جغرافیا رنگ خود را به باورهای دینی مردم می‌زنند.»

وی همچنین ادامه داد: «از آن نظر که جماعت دعوت و اصلاح در مناطق اهل‌سنت ایران به‌عنوان یک نهاد مدنی حضور دارد و مشغول فعالیت‌های میدانی است، می‌تواند با شناخت دقیق‌تر، دگردیسی‌های فکر دینی در جامعه اهل‌سنت ایران را گزارش دهد.»

در ادامه لقمان ستوده سردبیر ماهنامه اندیشه اصلاح، ضمن اشاره به بستر اجتماعی شکل‌گیری انقلاب ۱۳۵۷، گفت: «هویت شیعی صرف‌نظر از نظام سیاسی، در منظومه هویتی ایرانی واجد برجستگی ویژه بود و توقع از انقلاب این بود که با نگاهی فرافرقه ای و زدودن برخی رسوبات تاریخی تنش‌آفرین، زمینه را برای تعامل و گفتگوی برابر فراهم کند؛ اما روند حوادث به گونه دیگری پیش رفت و در بعد رسمی هم علی‌رغم جلسات متعددی که تحت عنوان تقریب در کشور داشته‌ایم، دستاورد معطوف به نزدیکی و شناخت بیشتر بین ایرانیان سنی و شیعه تحقق نیافته است. انسان سنی در غیاب آزادی رسانه‌ای، هنوز هم در قالب همان کلیشه تاریخی غیر منطبق با واقعیت قرائت و تفسیر می‌شود و نگاه فرقه‌ای در موارد زیادی بر نگاه شهروندی چیره می‌شود.»

این عضو شورای مرکزی جماعت دعوت و اصلاح، در ادامه، زمینه‌های فکری و تاریخی شکل‌گیری جماعت و همچنین باورهای آن به‌عنوان یکی از تشکل‌های مدنی فعال و اثرگذار در مناطق اهل‌سنت را مرور و بیان کرد: «جماعت خودش را یک حزب سیاسی تعریف نکرده، بلکه یک تشکل مدنی است و اولویت اول ما سیاست نیست؛ اما شرایط و حساسیت‌های کشور بسیاری اوقات ما را در اضطرار کنش سیاسی قرار می‌دهد. پروژه‌ی ما یک پروژه مدنی با رویکرد فرهنگی و اجتماعی است.» وی با اشاره به جزوه‌ی رویکردها و راهکارها عنوان کرد: «نخستین رویکرد معنویت است که راهکار تحقق آن تربیت معرفی شده است. بقیه رویکردها به ترتیب شورا، حقوق بشر، آزادی، عدالت، نوگرایی، همبستگی و پرهیز از خشونت هستند. ما همسنگ معنویت، به پرهیز از خشونت نگاه کرده‌ایم. ما به خشونت در اندیشه و عمل با رویکرد نفی نگاه می‌کنیم.»


در ادامه جلیل بهرامی‌نیا عضو شورای مرکزی توضیحاتی پیرامون دیگر جریان‌های فعال در جامعه‌ی اهل سنت ایران و اندیشه‌ها و تاریخچه‌ی شکل‌گیری آنان پرداخت.

وی پس از مقدمه‌ای در باب تغییر هندسه دین به‌تناسب نوع منش افراد و فرهنگ جوامع و سر برآوردن طبیعی مکاتب کلامی، فقهی، عرفانی و سیاسی از دامان ادیان، جریان سنتی و تاریخیِ اهل سنت ایران را تصوف معرفی کرد و گفت: «تصوف در کردستان همچنان یک جریان اصیل دینی است و پیروان و نمایندگان فعالی در طبقه تحصیل‌کرده و عوام دارد و بسیاری معنای دین‌داری خود را همچنان از رقص و سماع در تکایا و خانقاه‌ها می‌یابند. دو جریان اصلی صوفیه در کردستان طریقت‌های نقشبندیه و قادریه می‌باشند.»

وی ادامه بحث خود را به جریان‌های معاصر دینی اهل سنت اختصاص داد و گفت: «جریان بیداری اسلامی که تقریباً از سید جمال‌الدین اسدآبادی شروع شد و دو پروژه‌ی توانمندسازی و خرافه‌زدایی از دین را دنبال می‌کرد دو تجلی سازمان‌یافته در میان اهل سنت ایران دارد: یکی جماعت دعوت و اصلاح و دیگری مکتب قرآن.»

بهرامی‌نیا در خصوص جریان مکتب قرآن ادامه داد: «رهبر و مؤسس مکتب قرآن علامه احمد مفتی‌زاده است که دارای شخصیت قوی از لحاظ معنوی و فکری و جریان ساز بود. این جریان فعلاً دو بخش اصلی دارد؛ بخشی با نام شورای مدیریت مکتب قرآن است که مدعی است که جریان اصیل پیرو کاک احمد مفتی‌زاده هستند و از نظر جمعیتی نیز از جناح انشعابی بیشتر عضو دارند؛ این جناح، آرا و خوانش‌های کاک احمد مفتی‌زاده از اسلام را بی‌بدیلی می‌داند و نیازی به نظر انداختن به آرای علمای دیگر نمی‌بیند. این گروه برنامه‌ی تربیتی و تزکیه‌ای خود را مدارسه آثار و اشعار علامه مفتی‌زاده قرار داده‌اند. همچنین به این علت که علامه مفتی‌زاده پیروانش از کار سیاسی منع کرده است، فعالیت سیاسی ندارند و بخش عمده تمرکز خود را بر فعالیت‌های اقتصادی معطوف کرده‌اند.»

وی ادامه داد «جناح دیگر این جریان نیز با نام مکتب قرآن به رهبری استاد حسن امینی فعالیت می‌کنند؛ این جناح در موضوعات سیاسی دخالت می‌کنند و نسبت به قضایای محلی و ملی موضع‌گیری سیاسی دارند. همچنین اگر توصیفم از شرط عینیت خارج نشود، می‌شود گفت به اندازه جناح شورای مدیریت، برای شخصیت کاک احمد مفتی‌زاده تقدس قائل نیست و ایشان را همچون یکی از عالمان برجسته جهان اسلام می‌داند.»

جلیلی بهرامی‌نیا در ادامه به تاریخ و آرای جریان جماعت تبلیغ اشاره کرد: «این جماعت در سال ۱۹۲۶ توسط مولانا محمدالیاس (رح) در هند پایه‌ریزی شد. این جماعت برخاسته از مدرسه دیوبندیه است و اعتقادات این مدرسه را داراست. این جریان به مراجعه مستقیم به توده مردم و دعوت چهره به چهره باور دارند. جماعت تبلیغ در اعتقادات با مدرسه اخوان و سلفیت در حوزه خرافه‌زدایی، نفی توسل و... تفاوت چندانی ندارند؛ فرقی که دارد این است که برخلاف برخی از سلفیه، این موارد را یک انحراف درون دینی می‌داند و فرد را به خاطر این انحرافات از دایره اسلام خارج و تکفیر نمی‌کند. از نظر فقهی هم بیشتر پیرو مذهب حنفی هستند اما به علت اهمیت تبلیغ چهره به چهره، روی موارد اختلافی تمرکز نمی‌کنند و اخیراً در کردستان هم که دارای مذهب شافعی است فعالیت می‌کنند.»

وی در ادامه به جریان‌شناسی سلفیه پرداخت و گفت: «سلفیه دو معنا دارد: یکی پیروی از منهج فکری و سبک استنباطی گذشتگان صالح که به این معنا همه اهل سنت و حتی شیعیان نیز سلفی محسوب می‌شوند؛ معنای دیگر که جریانی نوپدید است شخصیت‌ها و گروه‌هایی هستند که با نوعی نص گرایی خام دچار تندروی فکری و عملی هستند و در بعد اعتقادی مخالفان خود را تکفیر و در بعد سیاسی، اهل خشونت‌ورزی و اقدام مسلحانه‌اند؛ اینان با نام‌های جهادی و سروری مشهورند؛ در ایران جریان سلفیه جهادی که به مبارزه مسلحانه باور دارد فعالیت داشت که اوج اقدامشان حمله به مجلس بود و پس از آن فعالیتشان فروکش کرد. سلفی‌های مدخلی یا جامی، مدعی پاسداری از باور تاریخی اهل سنت به ترجیح امنیت بر عدالت هستند و باوری به نقد آشکار حاکمان و مبارزه نرم یا مسلحانه جهت تغییر حکومت ندارند و جهادی‌ها و سروری‌ها را به طعن، نئوخوارج می‌خوانند؛ نوع دیگری از سلفیت که اکنون در کردستان و جنوب ایران وجود دارد، سلفیت علمی است که به پالایش میراث فرهنگی و فکری مسلمین در پرتو منهج سلف صالح باور دارد؛ رواج سلفیت علمی در میان اهل سنت جنوب، نتیجه هم‌جواری با کشورهای حوزه خلیج‌فارس است. گفتنی است سلفیه سروری که از لحاظ سیاسی تابع سید قطب و محمد قطب بودند و باورمند به تغییر حاکمیت هستند ولی از نظر اعتقادی تابع آرای سلفیه هستند.»